بونگ هوان میخواهد خود را با پادشاههماهنگ کند تا مطمئن شود آیندهاش آیندهای روشن است و به او یادآوری میکند که میتواند آینده را ببیند. و درست مانند آن، بونگ هوان موضوع را به جمهوریکره تغییر می دهد. هنگامی که هر دو شروع به خواب می کنند، او قبل از فرار با خودش منطقی می شود و ادعا می کند که همه این کارها را به نفع خودش انجام می دهد. به هر حال، اگر او بتواند آینده را تغییر دهد، آقای هان دیگر دنبال او نخواهد بود.